کلاغ سیاه
یک، از هر ده نفری که با من دوست هستند هشت نفرشان از جامعه نسوان هستند و از اون هشت نفر تقریبا هفت نفرشون بالای پنجاه سال دارند. (هنوز نتونستم بفهمم چرا)
دو، به عنوان آدمی ساکت و کم حرف شناخته شده ام و اگر در مجلسی بیشتر از سی ثانیه حرف بزنم همه از تعجب شاخ در خواهند آورد. (از این وبلاگ هم البته بی اطلاعند)
سه، شدیدا شبیه خواجه حرمسرا هستم و صندوق اسرار کلی آدم ریز و درشت هستم. امان از روزی که زیر شکنجه بخوام اقرار کنم! شاید جماعت منو به شگل یک گوش گنده میبینند ( باید یکبار ازشون بپرسم)
چهار، پیشگو نیستم اما دارای حس ششمی هستم وحشتناک که عموما وقایع را قبل از اتفاق افتادن حس میکنم. این عجیب ترین بخش رفتار من در بین خانواده و دوستانم است و شدیدا باعث سوء تفاهم رفتاری. ( به خاطر همین کم حرف هستم)
پنج، در کودکی دچار مرگ موقت مغزی شده ام اما ( احتمالا با کلی نذر و نیاز) دوباره به زندگی برگشته ام. و هنوز بهترین رویای زندگیم همان ساعات مرده بودن است. بازگشت به اون رویا بزرگترین آرزوی زندگی من است در عین حال که از هر ثانیه زندگی لذت میبرم. یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید. لذت!
0 کا٠Ùت:
Post a Comment
>> صÙØ٠اصÙÛ